هشدار درباره بلیت های دلاری هواپیما برای مسافران غیرایرانی
ایران را از لیست مقاصد سفر خط می زنید
به گزارش پول من عضو هیأت مدیره جامعه تورگردانان ایران در نقد اجرای طرح نرخ دلاری بلیت هواپیما برای اتباع غیرایرانی، اظهار داشت: این رویه شرکت های هواپیمایی فقط پول ملی را تضعیف می کند و ایران نیز از لیست مقاصد سفر خط زده می شود.
مصطفی سروی در گفت و گو با ایسنا با اشاره به دو نرخی شدن خدمات در کشور، به تجربه ای که در دیگر کشورها داشته است اشاره نمود و با اشاره به اینکه در هیچ کشوری بر طبق ملیت، قیمت تعیین نمی گردد و این رفتار، تبعیض آمیز و در مغایرت با قوانین، شرع و عرف شناخته می شود، اظهار نمود: من حدود ۵۷ کشور را شهر به شهر گشته ام، از قوی ترین شهرهای توریستی تا ضعیف ترین آنها را دیده ام و هیچ گاه ندیدم بر طبق ملیت از مسافر خارجی پول بیشتری بگیرند و یا قیمت متفاوت بدهند. دلار گرفته اند اما قیمت را تغییر یا افزایش نداده اند. برای نمونه کامبوج، پول ملی این کشور جزو بی ارزش ترین ها بشمار می رود و بطور معمول از دلار برای معامله و خرید استفاده می شود، اما به هیچ وجه خدمات دو نرخی نیست و معامله به دلار هم فقط به گردشگر و یا مسافر خارجی محدود نمی گردد، بطورمثال قیمت همبرگر، سه دلار است و یا پوشاک به دلار قیمت گذاری شده است. در حقیقت پول ملی این کشور این قدر بی ارزش شده که آنرا به ندرت استفاده می نمایند و این مساله بهانه ای برای برخوردهای تبعیض آمیز با ملیت های دیگر نشده است.
او رفتار شرکت های هواپیمایی را خلاف منشور سازمان ملل و سازمان جهانی جهانگردی دانست و اظهار داشت: این طرح از نظر شرعی و قانونی مشکل دارد. ضمن اینکه ارزی و دو نرخی کردن بلیت پروازهای داخلی فقط به نفع چارترکننده ها است. نگاه بدبیانانه ای به این جریان دارم و چارترکننده ها را پشت ماجرا می بینم.
عضو هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران افزود: از طرفی، در کجای دنیا شیوه قیمت گذاری یک پرواز تا این حد رُند است، ۱۰۰ دلار برای پرواز کمتر از یک ساعت، ۱۵۰ دلار برای پرواز بالای یک ساعت؟! بطور معمول روی بلیت جزییات دیگری از نرخ مشخص می شود، از عوارض فرودگاه و پرواز گرفته تا مالیات های دیگر.
سروی اظهار داشت: شرکت های هواپیمایی که بطور معمول هزینه های ارزی خودرا بهانه اجرای چنین طرح هایی می کنند، دقیق و شفاف اعلام کنند، کدام یک از هزینه هایشان ارزی است، سوخت، نگهداری هواپیما، کترینگ، کدام یک؟ آیا سوخت را ارزی می خرند؟ آیا به کارکنان خود حقوق ارزی می دهند؟
عضو هیأت مدیره جامعه تورگردانان ایران اشاره کرد: این رویه شرکت های هواپیمایی فقط نظام صنعت گردشگری ایران را مختل می کند و پول ملی را تضیف خواهدنمود. ما از توریست واحد پول آمریکا را می خواهیم، آیا این از نظر ساختار اقتصاد و نظام کشور ایرادی ندارد؟
او با اشاره به بخش های دیگری که بی سر و صدا خدمات خودرا به اتباع خارجی ارزی می فروشند، اظهار داشت: برج میلاد همچون مراکزی است که بلیت ورودی را با نرخ دلاری می فروشد، ما بازدید از این برج را برای گردشگر های خارجی حذف کردیم. قیمت ورود به این برج از برج مخابراتی شانگهای، سیدنی و حتی تورنتو گران تر شده است، رقمی در حدود ۳۰ تا ۴۵ دلار برای هر نفر است.
سروی افزود: فدراسیون کوهنوردی سال هاست برای صعود به قله دماوند از اتباع غیرایرانی به عنوان ورودیه به دماوند ۵۰ دلار می گیرد. ورودی کاخ ها و موزه ها هم چند سال است دو نرخی شده است، فکر می کنید اگر یک عراقی بتواند فارسی صحبت کند نمی تواند بلیت ورودی موزه را به قیمت اتباع ایرانی بخرد؟ برای او کاری دارد؟ مگر کارت شناسایی هنگام فروش بلیت می خواهند؟ اگر یک نفر فرزندش در خارج از کشور متولد شده باشد بخواهد ایران و خانواده اش را ببیند چه باید کند، او را هم غیرایرانی حساب می کنید و بلیت هواپیما را به دلار می فروشید، یا شخصی که همسرش خارجی است و در ایران زندگی می کند، وضعیت این افراد را هنگام اجرای چنین تصمیم هایی درنظر گرفته اید؟ چرا فکر می کنند سیستم دو نرخی و قیمت های ارزی بی نقص است؟ دو نرخی کردن قیمت ها تا این حد نقص دارد و بی حساب و کتاب تعیین شده است و پشتوانه منطقی و قانونی ندارد.
عضو جامعه تورگردانان در ادامه به موضوعِ سرایت دو نرخی و ارزی شدن قیمت ها به سایر بخش ها، اظهار داشت: اتوبوسی که بطور معمول برای گردشگر ها کرایه می کردیم بتازگی قیمت خودرا به یورو اعلام نموده است، ۲۰۰ یورو برای هر روز! راهنماهای گردشگری هم با آن که نرخ نامه ریالی دارند، اما بعضی هایشان به دلار و یورو دستمزد تعیین می کنند. عملا همه خدمات در گردشگری ارزی شده است، آن وقت یک نفر در وزات میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به فکر نیست و صدایی از کسی در نمی آید. آقای وزیر در یک سال قبل هنوز با تورگردان ها که کارشان جذب گردشگر است، یک جلسه نگذاشته است. پس حرف های ما چگونه به ایشان می رسد؟ چطوری از اخبار این صنعت باخبر می شوند؟ درباره کباب بناب و کشاورزان پاسارگاد صحبت می شود، اما درباره تضعیف پول ملی صحبت نمی شود! در این یک سال برای آمدن بیشتر گردشگران چه کرده ایم، آیا همین که مرزها باز شده کافی است؟ چه دستاورد دیگری داشتیم؟ مالیات ها تغییری کرده، ارزان سازی شده، تبلیغات گسترده و خاصی در سطح بین الملل انجام شده است؟ اعلام کنند چه کاری شده است که ما روی آن تکیه نماییم. ما از وزیر توقع بیشتری داشتیم.
سروی اضافه کرد: هیچ کس نمی پرسد آژانس داری که حدود سه سال بیکار بوده از کجا پول می آورد در نمایشگاه خارجی شرکت نماید و چگونه می خواهد تبلیغ کند؟ نمی پرسد پول گردشگر با این همه تحریم و کانال های بسته مالی چطور وارد کشور می شود؟ درست است ما گردشگر می آوریم، اما پولش را با هزار طرفه العین وارد کشور می نماییم. هیچ کسی درباره این مشکلات صحبت نمی کند، فقط همین که می بینند چهار نفر خارجی آمده می خواهند همه قیمت ها را دو برابر و ارزی کنند.
این تورگردان اظهار داشت: ارزانی مزیت کشور ایران است. چند سال پیش ایران از بین ۱۴۱ کشور، رتبه نخست به سبب شاخص رقابت در قیمت را به دست آورده بود، ولی حالا باید در لیست مقاصد لاکچری قرار گیرد، البته که فقط به لحاظ قیمت! در حال حاضر یک وعده غذا برای یک نفر ۴۰۰ هزار تومان تمام می شود، بسیاری از رستوران ها تا گردشگر خارجی می بینند، قیمت ها را دو برابر حساب می کنند.
عضو هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی با اشاره به افزایش سفر اتباع کشورهای همسایه به ایران در سالهای اخیر، اظهار نمود: این همه نسبت به سفر اتباع عراقی به ایران خوشی می شود، اگر گران بشود همین ها هم نمی آیند، چرا باید برای یک بلیت ۲۰۰ دلار بدهند، قیمت آن به اندازه پرواز تهران ـ نجف تمام می شود. با این مدل قیمت گذاری، هزینه یک سفر از تهران تا مشهد برای اتباع غیرایرانی هم قیمت با پرواز تهران ـ استانبول می شود. در حقیقت پروازهای داخلی هم قیمت با پروازهای خارجی شده است.
سروی اظهار داشت: در جنگ جهانی دوم، از هر دو هواپیما که هدف حمله قرار می گرفت، یکی سقوط می کرد. هواپیماهایی که به آشیانه برمی گشتند را بررسی می کردند تا نقاط ضعف شناسایی و مقاوم سازی شود، ولی همان هواپیماها سقوط می کردند. مشکل کار در این بود که آنها هواپیماهایی را بررسی می کردند که به آشیانه برگشته بودند، درحالی که باید هواپیماهایی که سقوط کرده بودند را بررسی می کردند. حالا حکایت ما است، ما بجای اینکه نقاط قوت را تقویت نماییم، آنها را تضعیف می نماییم.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب